عرفه یعنی از خود جدا شدن و به خدا رسیدن...
عرفه، روز نیایش است؛ روزی که قطرات اشک، چون کودکان مادر از دست داده، دامن عرش را محکم می گیرند و بنیاد هستی را به لرزه درمی آورند.
روز عرفه، روز «خدایا خدایا!» است؛ روزی که کبوتران دعا از گنبد آبی «ربنا» پرواز می کنند و فوج فوج به ایوان کبریا فرود می آیند و تا برگ استجابت را از دستان سخاوتمند «یا غفار» نگرفته اند، بازنمی گردند.
عرفه، روز اعتراف است؛ اعتراف بندگان گناه کار در شبستان نیلگون اشک استغفار، در محضر بلند پروردگار.
عرفه، روز استغفار است؛ استغفار از رجس و پلیدی، استغفار از هر آنچه زشتی و بدسرشتی است. عرفه روز بازگشت است؛ «بازگشت به خویشتن»، بازگشت به دامن پرمهر یار، به آغوش نگار، بازگشت به آرامش و قرار.
عرفه، صمیمانه ترین روز بنده و مولاست. بندگان، امروز صمیمانه و صادقانه در حضور مولا به تقصیر گناه خویش اعتراف می کنند و مولای مهربان و عطوف، دست نوازش بر سر و رویش می کشد و آسمان آسمان آسایش و آرامش به او هدیه می کند.
امروز روز سبز دعاست؛ روز عبودیت، روز بزرگ پرستش.
امروز بندگان، صادقانه بندگی می کنند و خواجه، سخاوتمندانه خواجگی.
امروز روز نیایش است؛ روز «یارب، یارب!»
امروز، عرفات، بارگاه حسین است. حسین آمده است که آخرین زمزمه های فراق را شکوه و نامه وصال را توسط یار، امضا کند.
امروز، عارفانه ترین زمزمه های هستی از تارهای حنجره حسینی به سمت آسمان می رود و راه های آسمان را کهکشان کهکشان روشن می کند. امروز، زمزمه های حسین، هستی را به وجد می آورد. سلام بر حسین! سلام بر اصحاب حسین!